دایـره مینــا
 
منتخب آثار حمیـد رضـا ابراهیــم‌ زاده

 

یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ

 وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ

 

نتیجه تصویری برای درسی که حسین به انسانها آموخت هاشمی نژاد

 

 

درسی که یزید به آدم آموخت

این بودکه هرگز

درسودای باطل خویش آفتاب  آزادی وحق را نتوان خاموش کرد

یزیدبه  آدمیان این درس را آموخت که

تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف

 

 

 و یزید که ادب طلب وتمنا  نمی دانست 

 حسین را به مصالحه ی با باطل خود فرا خواندواورااز طغیان علیه خود برحذر داشت

یزید به آیندگان آموخت

که راه گریز از یزید ماندن ؛سوارشدن بر کشتی نجات حسین  است

یزید  ازحسین اسطوره ی آزادی وآزادگی به جهانیان معاصر وآیندگان نشان داد

ومردم را سالهای متمادی برسفره ی درسهای حسین نشاند

 

**************

 

یـزیـد بن معاویه نامه‌اى به همراه اشعارى براى عبداللّه بن عباس یا طبق نقلى، براى عمرو بـن سـعـیـد، حـاکـم مکه فرستاد تا آن را در مراسم حج بخواند، یزید چون از روحیه مردم مدینه و روحـیـه سـلحشورى سیدالشهدا علیه السلام مطلع بود و مى‌دانست که آنان زیر بار حکومت غاصبانه یزید نـمـى‌روند،  تصمیم گرفت از باب مصالحه و نرمش،از وقوع جنگ جلوگیری کند، زیرا مى‌دانست جنگ و کـشـتـه شـدن حـسین بن على علیه السلام براى او گران تمام مى‌شود،

مردم مدینه وقتى اشعار یزید را دیـدند، آن را خدمت امام حسین علیه السلام فرستادند، رهبر آزادگان جهان با یک نظر به فراست دانست کـه ایـن اشـعـار را یزید فرستاده، لذا در پاسخ او به یک آیه از قرآن کریم بسنده کردند که خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله مى‌فرماید:

 

بـسـم اللّه الـرحمن الرحیم

"فان کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم انتم بریئون مما اعمل و انا بری مما تعملون./ والسلام"

؛ اگـر کـفـار تـو را تـکـذیب کردند، بگو من مسؤول اعمال خودم هستم و شما هم مسؤول اعمال خودتان، شما از اعمال من بیزار هستید و من هم از آنچه شما انجام مى‌دهید بیزار هستم.

اینک چند نمونه از اشعار یزید:

 

یا قومنا لا تشبوا الحرب اذ سکنت                     تمسکوا بحبال الخیر واعتصموا

قد غرت الحرب من قد کان قبلکم                      مـن القـرون و قـد بادت به الامـم

فانصفوا قومکم لا تهلکوا بذخا                          فرب ذى بذخ زلت به القدم (1)

 

"آتش جنگ را که خاموش است شعله‌ور نسازید،

و به راه خیر چنگ بزنید. جنگ، اقوام گذشته را مغرور کرد و جمیعت‌هائى را نابود ساخت.

در حـق خـویـشـان خـود، نـیـکـى کنید و کبر و بزرگى را کنار بگذارید که چه بسا افراد متکبر قدم‌هایشان لغزید."

 

تحلیل پاسخ امام علیه السلام

سیدالشهدا علیه السلام با تمسک به آیه شریفه سوره یونس، اعلان برائت از کفار و مشرکین و منافقین و همه دشـمـنـان اسلام مى‌نماید که اصولا هیچ راه مصالحه و سازش با آنها وجود ندارد و در واقع این آیه اجـمالى است از آنچه در سوره کافرون آمده که شش نفر از کفار به رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشنهاد کردند کـه:

"یک سال تو خدایان ما را عبادت کن، یک سال هم ما خداى تو را پرستش مى‌کنیم، در نتیجه اگـر مـسـلـک ما بهتر بود، تو ضرر نکرده‌اى، و اگر دین تو بهتر بود، ما ضرر نکرده‌ایم و شریک در کیش تو شدیم." (2)

اما در این حال سوره کافرون نازل شد و پاسخ محکمى به همه این پیشنهادات داد، زیرا قرآن کریم هـرگـونـه هـمکارى و مساعدت و مودت و دوستى و مطاوعه و سازش با کفار و مشرکین و دشمنان اسلام را ممنوع کرده است. خـداونـد مـتعال می‌فرماید:

"یا ایهاالذین امنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیا تلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جاکم من الحق"(3)

اى مؤمنین! دشمنان من و خودتان را، دوست نگیرد، شما نسبت به آنها اظهار محبت مى‌کنید در حالی که به آنچه از حق براى شما آمده کافر شده‌اند.

مفسرین چنین نقل کرده‌اند که شان نزول آیه در مورد حاطب بن ابى بلتعه است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- مقتل خوارزمى، ج1 / ص 218/ تاریخ ابن عساکر، ص 203 ناسخ ، ج2، ص 28.

2- مجمع البیان 10/552 / تفسیر فخر رازى 32/144.

3- ممتحنه / 1.

 

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد


نوشته شده در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده
 

 

 

در طبل واژه هام  عزا به پا شده است

درنبض بیت هام غوغا  به پا شده است

درصور دمیده شد  آهنگ رثای کبریا

درواژه واژه های قلم رثا به پاشده است

این نوحه ومرثیه ازکجای دلم دسته آمده؟

در دسته ی سوگوارواژگان نوا به پاشده است

درنینوای قافیه ها جنگ اولاد واژه هاست

اجساد واژه های سرخ راخدا  به پاشده است

درسورنای دلم شیونی الیم مویه می کند

 دل مویه ازنهاد حضرت زهرا به پا شده است

دستی نهان علم قلمم را  به دسته می برد

او نوحه خوان  شده ودسته ها به پاشده است

درهر دمی که دم نوحه می رسد به باد

دربند بند نوحه اش  نفس صبا به پا شده است

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

12مهر1394

 

 

.تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد*

 


نوشته شده در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده
 

 

 
 
 

یک گل به بر باغ کشیدن                  یک نوحه از این داغ شنیدن

هفت بار طواف کعبه رفتن               یک عمر به شوق دلدار دویدن

محض رخ دلدار جفا جو                  یک خمره به کام  سر کشیدن

یک بیت ز تار و پود قالی                 یک زخمه به نقشه‌ی تار تنیدن

آهنگ صبا ز حلق آفاق                   یک مزه به یاد تو چشیدن

محصور زمام شرع و عرفیم             یک سینه به عشق تو دریدن

نقاش ازل رنگ بمن داد                   یک رنگ به بوم عرف دیدن

دیدی که چطور حق برافراشت          یک سوره ز شر اشرار رهیدن؟!

خواند به هوای وصلت ابرار              یک آیه برای دوست چیدن...

            تهران  -  حمیدرضاابراهیم زاده   1392/2/1  

 

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

 

 

 


برچسب‌ها: خدا دوستدار همه آفریده هاست, دوستی ومحبت, حق دوست, مرام ومقام دوست
نوشته شده در تاريخ یکشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده

ما ایرانیان وتناقضات پیشروی پیشرفت

پرسش:

باسلام...

برای برون رفت از بحران فعلی چه باید کرد آیا مردم باید حکومت و دولت را تهدید به اخراج کنند یا باید آنها را تحمل کنند و ...؟ چرا اغلب مردم ما همراه با جو جبهه می گیرند و تحمل مقابله با معضلات زمان راندارند ؟

پاسخ:

دراینکه مردم ما هوشمندانه رفتار نمی کنند ؛ تردیدی نیست. مردم ما در رفتارهای فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نه تنها هوشمندانه رفتارنکردند بلکه با توجه به غنای داشته ها و باورها بسیار ناشیانه رفتارکرده اند و حتی در درک مسائل اجتماعی و فهم باورها نیز بسیار نابالغ رفتار می کنند . علی رغم اینکه مدعی هوش بالا و زیرکی در رفتار نیز هستند .

متاسفانه رند اندیشی وگزاف اندیشی ایرانیان ریشه در توهم و بد تربیتی رسوب یافته در رفتارهایشان دارد .سیر سلطه ی حکومت ها نشان داده است که رفتار ایرانیان در همه مشارکتهای اجتماعی ، خود مدارانه و دیکتاتور محور وسالوس مسلک هستند با نخبگان بسیار بد رفتارند. و از ابتدای تاریخ تا کنون ایرانیان خود را مقلد و پیرو بلکه ریاکارانه جان برکف حکومتها قرار می داده اند و سلاطین را ظل الله میخواندند و... تا جاییکه اسکندر مقدونی و چنگیزخان مغول بجای انتقام از حکومت از مردم انتقام سختی گرفتند . و شالوده ی آموزش و تربیت رادر ایران ازهم می گسلاندند وبارها کتابسوزی کرده و نخبگان را به بدترین نحو معدوم ویا به اسارت گرفته و یا مزدور خود می ساختند.

علی رغم داشتن همه ی بسترهای توسعه در ایران وغنای باورها واسطوره ها،همچنان فقدان تربیت درست و فقرتوجه به درک توسعه ، ماایرانیان را افرادی کم بضاعت فکری وسالوس اجتماعی بار آورده و در تخریب بسترهای توسعه سخت کوش وپیرو قرارداده است. و مانند عقب مانده ها ومردمان فریب خوار و ریاکار وچاپلوس کاملا متوهمانه شعار خودبرتر بینی داده ایم .که یکی از بدترین محصول و مصداق این رفتار ناشیانه، تاذی نخبگان ومنتقدین،فرار هوشمندان و بدتر از همه درشرایط امروز پذیرش بحران های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و بی وجدانانه کاسبکاری کردن از تحریم و بحران .وبی رحمی های محیر العقول توسط خود مردم نسبت به یکدیگر و درنهایت راه برای عرض اندام فرصت طلبان ومنفعت جویان و دلواپس نمایان و رانت جویانی که مردم آنان را امنای خود برگزیده اند؛ گشوده شده است. به گمانم هرنوع شورش و دراز دستی به نوع حکومت و اداره ی جامعه محکوم به شکست است. زیرا شورش و انقلاب حتما باید در دل و فکر مردم رخ دهد که بیاموزند و رفتارگرا باشند و دست از شعارگرایی وتقلید و سالوس بردارند.فقط با فرهنگ و باور وچشم انداز ملی و مذهبی خود زندگی کنند و با درایت همگام با باورهایشان رفتار کنند. در غیر این صورت وضعیت معیشتی واجتماعی ایرانیان ازسومالی و اریتره و و نزوئلا هم بدتر خواهد شد. وازاین رو کشور ما امام زمان لازم ترین کشور دنیاست...تا نجات دهنده ای بیاید وغبار توهم و سراب و خواب زدگی را ازچشم و دل مردم بر دارد.

که فرمود:

بی تردید خدا هیچ قوم و تمدن وحکومتی را دگرگون نمی کند.تااینکه مردمانشان درخود دگرگونی بوجود بیاورند.1

پرسش:

شما هنوز هم فکر می کنید این دولت و حکومت و...صلاحیت سلطه بر مردم را دارد.؟

پاسخ:

اصلا ربطی به نوع حکومت ندارد.مشکل از بی توجهی مردم در نحوه ی مشارکتهای سیاسی واجتماعی است. نمایندگان شورا. نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، نمایندگان مردم در پارلمان . رییس جمهور و...همه مسئولین نظام به انتخاب مستقیم وغیر مستقیم مردم خدمتگزار ملت محسوب می شوند.

پس این بد سلیقگی از مردم است که خادم خود را رئیس می پندارند.چون ما مردم این فرصت را به رانت جویان و رندهای سیاسی و مسئولان خاین دادیم.علی رغم اینکه همه ی مسئولین ومدیران ویا خادمان ملت نیز از بدنه ی خود ما هستند و باید مطابق با ما دیده شوند.

مسئول یعنی پاسخگو. هیچ کس دراین نظام بر مردم فرمانفرما و مصیطر نیست2 . وما مردم باید مطالبه گر باشیم و هوشمندانه وهدفمند رفتار کنیم.نه اینکه تحمل هزینه های پیشرفت را نداشته باشیم و حتی بی قید وشرط خادم مان را به امان خدا بگذاریم. و نباید ستم های ناشی از تبعیض وفساد وبی تدبیری آنان را به جان بخریم !!! . که فرمود :خداوند هیچ پیمان حامیانه ایی با ستمکاران نبسته است...3 و نباید با مصلحت خواهی و منفعت طلبی ، حامی و یاور ستم پیشه گان و زورگویان و خائنان باشیم .4

مردم باید همیشه در میدان باشند ، نه تسلیم ارعاب وارهاب وتطمیع وتحریک اجنبی باشند نه از تهدید وتحریک یاوه سرایان داخلی بهراسند مدیران وخدمتگزاران مردم باید با صداقت بیشتری امانتدار مسئولیت هایشان باشند و در نظارت برامور بسیار قاطع وشفاف باشند و در شفاف سازی کارها و معضلات ومسائل و ارائه ی آن به مردم وبه ویژه نخبگان اهتمام ورزند و البته نخبگان نیز باید شجاعتش را داشته باشند که انتقاد کنند و پیشنهادات کارشناسانه بدهند و تشر بزنند و تشر بشنوند...

علاوه برآن ، بازگشت به باورهای ارزشمند وعمل به باورها و پرهیزاز شعارگرایی مفرط و تلاش برای عملگرایی چشم اندازها و تحمل کردن نقد یکدیگر. دوری از افراط و تفریط وگزاف اندیشی، استفاده ازهمه ی نیروها و سرمایه های اجتماعی برای تحقق آرمانهای ملی ، انسجام و همدلی و احترام متقابل ، دوری از دروغ و ریا و غفلت وتنبلی می تواند دل های ما را به هم نزدیک کند و ما را در پیروزی ها و پیشرفت هایی که حق مسلم ماست یاری کند.

وطن دوستی از ایمان و نیک باوری است.5 همه ما وظیفه داریم برای نکوداشت وارجمندی وپیشرفت میهن مان تلاش کنیم و با درایت در تعیین حسن سرنوشت خود کوشا باشیم  و با غفلت و دلسردی  و تعصب وتصلب  نردبان  رانت خواری و ستمکاری دیگران نباشیم6. و برای رسیدن به آرمانهای مان هزینه های سنگینی بپردازیم و از خود شکیبایی و پایداری  و راد مردی وغیرت نشان دهیم و با حفظ همدلی وانسجام برسرنوشت خویش مسلط شویم و آسایش وآرامش و تندرستی و نشاط را برای آینده ی ایران رقم بزنیم.

پرسش :

آیا اینکه مردم ما هوشمندانه رفتار نمی کنند بخاطر این نیست که رسانه ها ناشیانه برخورد می کنند و اطلاعات درست ، به موقع و هنجاری به مردم نمی دهند ؟ یا اینکه جای روشنفکران دلسوز ما در بدنه حکومتی بد جور خالی است ؟! و اون هم به دلیل یا بی تکلیفی توسط بدنه نظام یا بی ارزش شدن توسط سیاست مدران و کرسی داران بوده است که تصمیمی جزاغلب سکوت را چاره ندیدند ؟ !

در دقت و ابراز عنصر تربیت وآموزش برای درک و پذیرش پیشرفت متقارن و مطابق ومتوازن باباورهای ملی ومذهبی ما بسیار کم کاری شده است

چون تربیت وآموزش محور توسعه یافتگی است و رسانه یکی از ازدانشگاههایی است که مسئولیت آموزش همگانی مردم را بعهده دارد

آموزش برای فهم باورها و رسوب گذاری وعمل کردن باورها در همه ی نقاط زندگی ایرانیان . به عهده نهادهای آموزشی به ویژه رسانه ملی است که متاسفانه رسانه ملی جهت معکوس را درپیش گرفته است وبه میل افراد ومنفعت گروه خاص حرکت می کند.

فقدان مهندسی آموزش وتربیت درصدا وسیما از وی عامل تهدید علیه امنیت ملی ساخته است.

ای کاش ازمدیران صدا وسیما کسی حرف مارا می شنید ویا دراین گفتگو مشارکت می نمود.

در فصل دوازدهم قانون اساسی اصل 175 آمده است که خط ومشی وترتیب اداره سازمان ونظارت برآن را قانون معین می کند.

اما رادیو وتلوزیون در ایران پس از انقلاب اسلامی دچار دگرگونی هایی شد که به مرور از سمت و سوی  ملی گرایی به کژ راهه ی میلی گرایی مایل شد ومطابق با منافع   اتاق فکر گروهی خودگرا سیر حرکت تلوزیون و رادیو را به سمت مطالبات وتمنیات و منافع گروهی خاص کج کرد.

بیراهه ای که رادیو تلوزیون بااتاق فکر معلوم الحال صدا وسیما را از ملی بودن ساقط وبه سمت قانون ستیزی پیش برد. محتوم به ترکستان است.

گزارش وخبر هایی که اصلی ترین مطالبه مردم است ، دچارمهندسی پخش و گویش می شود اخبار بیات وبعضا به دور ازواقعیت که کم وبیش همه ی مردم ازآن مطلعند. ودیگر گزارش های فرمایشی وسازمان یافته و رونویسی شده از همان اتاق فکر و دیکته کردن آن به مردم و جامعه بدترین دشمن امنیت ملی محسوب می شود.

فیلم و نمایش ها ی سخیف و سریال های سخیف تر از آن بجای آنکه مردم را به سمت آموزه های ایرانی واسلامی هدایت کند از مردم ناباورانی تربیت می کند که وادارمی شوند برای ترمیم عواطف خود بعضا ازچاله به چاه مراجعه کنند.

تبلیغات وآگهی های مسخره ای که مردم را به اشرافی گری و تناقض دعوت می کند نیز بدترین دشنام به حقوق اساسی ملت وقانون کشور است

بنده اگر درجایگاه نماینده مجلس یا مدعی العموم بودم قطعا علیه رادیو تلوزیون بخاطر حرکت خزنده اش برای فرار از مسئولیت هایش و تخریب آسایش مردم ومخدوش کردن امنیت ملی اعلام جرم می کردم. 

به هرحال رادیو وتلوزیون بجای اینکه نقش دانشگاه و آموزشکده برای ساختن وترمیم اندیشه وباورهای مردمی را داشته باشد نقش نابارورکردن باورهای ملی ومذهبی را به شدت ایفا می کند .که درجوامع توسعه یافته به رادیو وتلوزیون دولتی هرگز چنین مجالی برای توهین به مردم داده نمی شود وازهرگوشه ی زاوایای پخش برنامه های دیجیتالی وکالاهای فرهنگی و اجتماعی انتظار آموزش حقوق شهروندی توقع می رود.

ومتاسفانه باید گفت؛ بایر کده ی رادیو و تلوزیون همچنان نیازمند شخم است.

منابع:

1-     إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ / سوره رعد آیه 11

2-     لست علیهم بمصیطر / سوره غاشیه آیه 22

3-      لاینال عهدی الظالمین /سوره بقره آیه 124

4-     ولاتعاونوا علی الاثم والعدوان / سوره مائده آیه 2

5-     حب الوطن من الایمان / پیامبر اکرم. مستدرک سفینه البحار، ج 10، ص 375

6-     وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا / سوره هود آیه113

والی الله المصیر

 حمیدرضا ابراهیم زاده.

 اول شهریور1397

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد


نوشته شده در تاريخ جمعه شانزدهم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده
 

 

می رسد نغمه ی آخته از بانگ جرس

سخن از درد دل و داغ نهانی  و قبس

 

ای که با شهوت من کامروایی داری

باخبر باش که دل می شکند سنگ هوس

 

از جفای هوست شهر دلم سنگ شده

داد از این شهر و پریشانی و پندار قفس

 

و در آشوب  نگر حال دل و جان و تنم

نرسد جان به تنم لحظه به دیدار نفس

 

سوختم از بوسه ی داغ  لبت ای آبرو

خنکم  کن  ز حریق لب تبدار تو بس

 

 قامت روح که  عریان شده در فقه  نهان

 و چه آسان به عیان لخت  شدم ناگه پس

 

آفتی بر دل و جان و ره و دینم  دادی

عقل را گوی که آید سر دل  میر عسس

 

*حمیدرضاابراهیم زاده

22/10/1394


نوشته شده در تاريخ جمعه شانزدهم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده
هنوزدلم با خاطرات کودکیم قایم باشک بازی می کند ، هنوز هم هوای کودکی سلسله ام را می آشوبد .

با وجوداینکه همه ی بکارتهای کودکانه مضمحل شده و هیچ چیزی سر جایش نیست ،ولی باز هم نغمه آواز خرامان کودکانی که در نهایت سبک خیالی دنیای خویش با همه کوچکی و بزرگی خیال به تکامل خویش مشغولند مرا قلقلک می دهد .

و چرا رؤیاهایی که از حیاط کودکانه ی حیاتم به کابوس وحشت زندگی امروز گریختند هرگز باز نمی گردند ؟!

گاه یاد دوستان خردسالی و کودکی و نوجوانی ام می افتم .می بینم که از آنها نیز هیچ اثری از نشاط و طراوت و صمیمیت نمانده علاوه بر چند تایی که رخ در نقاب خاک کشیده اند . باقی مانده هایمان در صعوبات درّه نداری و قله ی دارایی زندگیمان کور و کچل و منگ و یابو و زرنگ و.. شده ایم .

به عکسها که نگاه می کنم می بینم :

سمت راست اولی که به طرز مهیبی به دوربین زل زده ضایعاتی شده وهمیشه خدا دنبال آهن قراضه وآبگرمکن شکسته و سماورکهنه می دود وانگار این تمنای سیری ناپذیرمس وپلاستیک وآهن ، برایش اشباع شدنی نیست

یکی معتاد شده وهمیشه به دنبال جیز است .

 آن یکی که تا دیروز فکرمی کردم عاقد شده باشد .طفلک بزاز شده واز بد زندگی، همیشه ی خدا دم در دادگاه طلاق ودفترعقد وازدواج پلاس است ،

این عزب اوغلی ازحمامی بودن نتیجه ی خاصی نگرفته بود.حالا شده سوپری محله شون.

اون یکی چند زنه شده و دیگر اثری از او نیست ، آخرین باریکی از بچه ها درسفرزیارتی آنتالیا ایشان را دیده بود که داشت به افق می نگریست.

کنارش این یکی بزچران زندان قصر شده ،چیزی نگفتن بهتراست .حاشای او دیوار ما.

سمت راستش دروازه بان ما ساقی تشریف دارند طفلکی بچه دار نمی شود و خودش را می کشد که یک انگل به جامعه اضافه کند .

اما این یکی که انگشت اشارت درغاربینی پنهان نموده است.رییس بزرگ شرکتی بزرگتراز آرزوهایش شده و به مستعمره هایش جفنگ می گوید .

پشت سری این آقا هم گفته می شود سرهنگ شده ومدام از معجزات تفنگ می گوید.

وکناردستی اش  همین یکی که خداوند در عطای وسعت پشت لب بالا برایش سنگ تمام گذاشته ، با پولهای یامفت ابوالزوجه وکیل شده و اصلاً هیچ کس را به یاد نمی آورد .

این یارگرمابه و گلستان ما هم انگارعمرش به دنیا نبود. داغش مونده هنوز توی دلم.

میرزا بنویس کلاس ما دادستان شده و تا سلام و اظهار ادب می کنیم می گوید دفعه قبل واسه چی دیده بودمت ؟!

این شامورتی باز مشهور به اصغر گشنه هست ایشان کل سال تحصیلی ازصبحانه ی بچه ها تغذیه می نموده است. یه جورایی دوزیست کلاس ما بود . شده بنگاهی و چه مطنطن و مرتب هم میگه عزیزمی . ارادت...

اینی که دستشو گذاشت روی دوش این شامورتی باز لکن معلم شده و توی راه با خودش حرف می زند ، مهم نیست ازاولش هم باازما بهتران می پرید.

و این یکی که مداد را به شکل سیگار به لبش فرو برده هم آجان شده . موندم بابا ش رد مظالم کیو نداده که گل پسرش چنین شتابان پریشان درخود سنگر ساخته است. طفلک باون سگرمه هاش سیگار را با سیگار روشن می کند و مدام خود را می سوزاند.

بغلی هم مشهور به ... پاکوتاه است عاشق دلخسته ای بود واس خودش . نمیدونم به ورزشهای رزمی آشنایی دارید یا نه . یه روز توی راه مدرسه به خونه درحال متلک پرونی به یه خانم بلند بالا . یهویی دختره برمی گرده به عقب یه تی چاگی مشت می کوبه به حلق این بینوا... قووووداااا

انگار مخ این بشر رگ به رگ شده. یه دل نه صد دل عاشق ضاربه ی مورد نظر میشه. جهنم که بهش نرسید ولی پاکوتاه قصه ی ما استاد تکواندو شده . ازهم اکنون والبته تا اطلاع ثانوی بابای 5تا بچه هم می باشد .

ای بسوزد پدر عشق

بغلی این استاد هم با مرگ وعزای ملت کاسبی کوچکی راه انداخته. بماند که ته صدایی هم داشت. وعقده ی داریوش شدن مونده انگار توی دلش .نکبت چه زبان بازی شده ارواح ...ش.

ای دلها بسوزد برای خانواده ی معزا...!

مبصر کلاس ما خدا ازش نگذره ، شده سلمانی.ازاولش بین بچه ها سرشناس بود.

 آخری سمت چپ ردیف اول بانکی شده واز بالای عینکش چنان به توخیره می شود که گویی اولین بارآدم می بیند.

آن دیگری که پزشک شد مواظب است که دستت به دستش نخورد تا میکروب کنجکاویت به حریم خصوصیش لن ترانی بخواند.

دیگری مدیرکل یک اداره است و دائما در جلسه پشت در بسته می خوابد.

این کچل قلی هم که استاد دانشگاه شده بی خود و بی جهت می خندد و راه به راه بوق می زند و مواظب است کسی با وقتش تصادف نکند.

این موقشنگ که همیشه ی خدا بایک مونث جدید ظاهر می شود . همچنان از جیب اجداد میراث دارش انگل وار تغذیه می فرماید.

اینی که یقه اش سفت بسته شده .گمونم الان ازبچه های بالا ست. کسی هنوز پیاده روئیتش نکرده است.

این برادرکه انگشتهاش را به علامت وی داده بالا مشهور به تیر دروازه ایشان درحال حاضر سوپور می باشند.

این چاقاله هم شده شب نامه نویس سیاسی که مدام حرف مفت و توهم توطئه اش باعث اضافه وزنش می شود.

ردیف دوم اولی مسعود نفهم هست.  که شده مترجم زبان ودارالترجمه زده.منتهی زبونش نه حالیمون میشه نه زبون مارو می فهمه .

کناردستش دلقک کلاس مارا باش رستوران زده ازترس اینکه گوشت الاغ به خورد بچه ها بدهد کسی نزدیکش نمی شود.

مورد داشتیم که یارو گشنه خان میره عرض ارادت و یادآوری عهد شباب . اینم اصغر را می بنده به شیشلیک الاغ میت. گشنه خان که کیفورمیشه دلش میخاد ازطرز پخت این شیشلیک بازدیدی محرمانه بفرماید و مطابق با کنجکاوی ژنتیکی اش که به دایی جان کمیسرغضمفرش رفته.که هیچکی جلودارش نبود. منتها گندش اونجایی دراومد که گشنه خان میره پشت درخروجی آشپزخونه تف هوارکنه.. .چشمش میفته به سلاخ خان وخلاصه زل میزنه به سلاخی واون چیزی که نباید ببینه رامی بینه. چشمتون روز بد نبینه اصغر دیگه انگاربا این صحنه ی دلخراش اکبرشده بود. آبرو واسه دلقک نمی زاره...

ای بسوزه این پدر نداری

اینی که علم یزید کرده تنش هوشنگ شب پره هست تاجر ورشکسته ی فرش هست ازبد زمانه .بی ادبی نباشه مرتیکه افتاده توی بیزینس خاله خانباجی به کشورهای اونور آب .

ای درد بگیره این اجنبی رو و راس همه ی اونا آمریکای جنایتکار.

این پائینی راننده ی آژانس است و داخل ماشینش همیشه ی خدا عروسی است ...

یکی در کارگاه خیالش همچنان شعرهای غم انگیز می سراید و بغل دستی اش که همچنان گاب نه من شیر ده مانده است .

این یکی همچنان چپکی نشسته وفیلسوفانه به دار دنیا بد دهنی می کند کسی را نیافته که نبرد مسلحانه بفرماید.

اینم که عینک پرفسوری نصبیده است بردماغش، عامی اوغلای شاپورشامپانزه است .فعلا حسابدار شهریدار می باشد. اروج خان ازاولش باگنده ترازخودش می پرید.

 

اینم از شاپور شامپانزه که گشاد گشاد راه می رفت. علاوه براینکه جاسوس مدیر بود کارش فروش قاچاقی کالاهای بی تربیتی به بی تربیت های بدترازخودش هم بود. عوضش الان کارمند ارشد اداره راه شد. نمی دونم چرا همش فکرمی کردیم این بشرحداکثر کارگر سیرک خواهدشد.؟!!

ای بسوزه پدر بد شانسی.

اینی که کنارم نشسته ودستش را زیرچانه اش استوار کرده کسی نیست جز فردین جان. فردین که معرف حضورتان هست .داستان دارم باهاش.ایشان سرجهازی من از دوران مزوزوئیک تا الانه.

بگذریم : خلاصه یکی آنقدر پول پارو کرده که خودش را گم می کند و دیگری آنقدر پولدار نشده که خودش را پیدا کند.

چندتایی هم مثل من زیردست و پای اراذل و پولدارها و رییس بزرگ ها و خرشانس ها جا مانده ایم .

ستون فقرات جوانی ما ، درهم شکسته و خبری از عزت و لذت نیست ، به هر کسی که برسیم می گوئیم خوب دیگه چه خبر ؟!

اساساً گذر از جوانی و نوجوانی و رسیدن به عالم پدرشدن ومادرماندن ... می شود نوعی سوختن و ندامت .

کسی نیست که جواب کودکیمان را بدهد که با بی رحمی تمام زیر شلاق زمان برای همیشه جامانده ایم ، و در بازارچه شلوغ مادیات گم شده ایم .

کاش به همراه این همه اختراعات ،می شد دوباره به منوی اصلی بازگردیم .از دست دادن عمر، پدر ، مادر و بستگان و دوستان وحتی فرزند هرکدام غمی و چینی پر پیشانی مان می گدازد و افسوس که در همین گیر و دار کارت دعوت حضرت اجل هم بما می رسد و ما هنوز هم به آرزوهامان نرسیده ایم .

ای بسوزه این دار دنیا که کارش سوزوندن دل ما آدمهاست.!

 

 حمیدرضا ابراهیم زاده

 شانزدهم خرداد ماه1387

 

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ می باشد.


نوشته شده در تاريخ چهارشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده

 

 

                                 

 

امام موسی صدر و بانوان

هنگامیکه امام صدر به لبنان رفت  شیعیان در اوج فقر و بدبختی روزگار می‌گذراندند.

امام متوجه شد که زنان برای امرار معاش حتی  به بردگی روی آورده بودند. و به کارهایی  پست و اشتغالات نامعقول نیز کشیده شده بودند .

در آن مقطع امام می‌توانست هر روز و هر شب در منابر سخنرانی کند و فقط به همان وعظ و سخنرانی اکتفا کند. اما این کار را نکرد. بلکه علیرغم همه صعوبات و فشارها، امام هزینه زیادی را برای اشتغال بانوان پرداخت از وجوهات شرعی و هر ایده‌ای برای عزت شیعه و بخصوص بانوان بهره گرفت. بی‌تردید بهترین راه برای عزت و شرف بانوان تحصیل و اشتغال بود. امام با تأسیس جمعییت‌هایی مانند «بر و احسان» کاهش متکدیان و اشتغال آنان را نیز در نظر گرفت.

البته دو مشکل نیز برای برون رفت از فقر فرهنگی و اقتصادی زنان منطقه وجود داشت:

 اول : زنان لبنان بر خلاف بانوان ایرانی در مسجد و مجالس وعظ شرکت نمی‌کردند و از راه تجمع در مسجد و مجالس این امکان برای اصلاح ساختار حیات زنانه وجود نداشت.

و دوم : چون شخصییت زنان بطور معمول با زیبایی، تظاهر به تجمل و مد آمیخته بود و همچنین قرابت و تهاجم فرهنگ غرب با سلطه فرانسویان در لبنان، این امکان را فراهم ساخت تا دعوت مستقیم به حجاب وعفاف نیز با مشکل روبرو شود.

برای همین امام با تأسیس مجامع خیریه و تشکیل تعاونی‌ها زنان را به این مراکز جذب کرد و بانوان نیز با رغبت به تعالیم صحیح اسلامی روی آوردند و اشتغال و تحصیلشان نیز با:

تأسیس خانه دختران.

آموزشگاه پرستاری.

مرکز بهداشتی وپزشکی.

موسسه قالی بافی.

مراکز فنی و حرفه‌ای .

 مدارس و موسسات علمی.

حوزه علمیه و همه نوع گرایش زنانه را فراهم کردند. در این بین موسساتی نیز مانند:

سازمان زنان.

کلاسهای مبارزه با بیسوادی.

کودکستان.

خانه معلولین ودرماندگان.

مدرسه نمونه دختران.

 باشگاه ورزشی جوانان

و مرکز تحقیقات علمی لبنان نیز در نتیجه تلاشهای آن بزرگ مرد تاریخ شیعه بوجود آمد. با توجه به تلاشهای بنیادین امام برای ارتقا و اعتلای جایگاه بانوان و بویژه تکریم عزت زنان. در می‌یابیم امام هرگزاز نقش بزرگ زن در پرورش و پاسداری از نسل سالم و سعادتمند غافل نبوده است. و همواره جایگاه زنان را برای تحول و ترقی و رفاه خانواده و میهن بسیار ارزشمند می‌دیدند.

رفتار و نگاه ایشان در برخورد با زنان غیر شیعی و حتی غیرمسلمان نیز بسیار سازنده و کریمانه بود. مثلاً یک خانم خبرنگار از یک نشریه مشهور جهان از امام درخواست ملاقات و مصاحبه میکند. منتها یک ظرافت هم به خرج میدهد وبه امام میگوید. اگر من بدون حجاب وهمانطوری که هستم با شما ملاقات کنم عکس العمل تان چیست؟ امام قریب به این مضمون میفرماید:ما مسلمانها به قواعدی پایبند هستیم که سعی میکنیم  به همان اصول ملتزم باشیم اگر شما حریم ما را رعایت کنید به ما احترام گذاشتید...و بعد آن خبرنگارمسلمان شد.

و یا جلساتی که امام با بانوان داشتند حتی به عکسهای این جلسات نگاه کنید متوجه می‌شوید امام سختگیری و شدت برخوردی برای پوشش خاص نداشتند حتی برخی ازعیب‌جویان عکسی را به مراجع ایران نشان دادند که در آن تصویرخانمی که پوشش چندان موجهی نداشت و در آن تصویر امام هم حضور داشت... بسیاری از مراجع، امام و شرائط امام را در نظر گرفتند و انتقادی نداشتند اما آیت الله خویی که هم استاد امام صدر بودند و هم مرجع بسیار مهم شیعی در کشورهای اسلامی به شمار می‌رفتند به سرعت و صداقت فرمودند: آقای صدر خودش مجتهد است و مسلط  است به زمانه‌اش...

امام فقیهی نوگرا و بسیارتحول خواه بودند. بطور قطع حضورشان می توانست به بسیاری از مشکلات فقهی. در حوزه‌ی فرهنگ و رسانه و سیاست و پزشکی پاسخ مستدل بدهد و جامعه شیعی را با فقه پویای خویش عزیزتر جلوه دهد و همینطور جایگاه زنان را به غنای فرهنگی و اجتماعی و علمی سوق دهد.

امام کوشید برای ازبین بردن زمینه های فساد.سطح فکری وتربیتی بانوان راازلحاظ دینی واخلاقی ارتقا دهد وبا مشارکت دادن خانم ها در کارها و حضورشان در عرصه‌ها و صحنه‌های اجتماعی از طریق همان موسسات به اعتلای شخصیت بانوان مقتدر و ارزشمند کمک کنند. و امروز کسی نمی‌تواند منکر خدمات امام صدر به بانوان و ارتقای جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنان باشد.

مطالعه سیره امام را به همه آزادگان و پژوهشگران و بویژه بانوان پیشنهاد میکنم.

راهش پررهرو و سیره‌اش جاودانه باد.

 

               

 

               

 

 

               



 

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده.  نهم شهریور1391

 


کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

 


نوشته شده در تاريخ جمعه نهم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده

 عید سعید غدیر خم

             

        نتیجه تصویری برای عید غدیر     

 عید ولایت و اقتدار مودت

عید اکمال دین و

اتمام نعمت و یاس کفار 

بر همه مسلمانان و آزادمردان جهان مبارک باد.

 

نتیجه تصویری برای عید غدیر

 امیدوارم در این روز خجسته دلهای ملتهب آرام و سفره سلامتی بر همگان گشاده گردد.

و همای سعادت بر فراز آسمان دل و جان همه ی دوستان و ارادتمندان به ساحت ولایت علوی پرواز کند.

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

بابلسر- شهریور1397


نوشته شده در تاريخ یکشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده

هوالعزیز الحکیم

افلاینظرون الی الابل کیف خلقت؟!

ندیدید که شتر را چطوری آفریدم   - سوره غاشیه 17

این نهیب مال وقت‌هایی است که شعور انسان راه به جایی نمی‌برد و باید از حیوانات درس بیاموزند.

شتر با مجموعه مختصاتی که دارد به بردباری وتحمل در برابر فشارها زبانزد است. و عجائبی در زیست و رفتارش وجود دارد که انسان رابه عبرت گرفتن و درس آموزی از محضرش فرا می خواند...

خداوند چندین جانور را مأمور تنبه و عبرت ما قرار داد. و حتی درباره ی زنبور می‌فرماید ما به زنبور وحی کردیم!!!

وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ﴿النحل: ٦٨﴾


قطعا با دقت بیشتر در آیات خدا در می یابیم که یکی از بزرگترین دلائل شعور کائنات، شعور دادن به انسانی است که نماینده  و جانشین بر حق خداست.

*رفقا دقت کردید خداوند هر وقت دید که باد به غبغب انداختیم ما را به چه اندیشه‌ها و دقت به  چه عبرت هایی وادار  کرده است؟

 

حمیدرضا ابراهیم‌زاده

سوم اردیبهشت1393

 

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

 


نوشته شده در تاريخ پنجشنبه یکم شهریور ۱۳۹۷ توسط حمیـــدرضـا ابراهیـــــم‌ زاده
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک